خیلی وقت بود که دوست داشتم به خوزستان سفر کنم ، اسم این استان یادآور جنگ هشت ساله ایران و عراق، نفت و گاز و در چند سال اخیر ریزگردهایی است که نفس خوزستان را بند میآورد. اما برای من با توجه به کارم یادآور
دشت دریاسر نقطه ای از بهشت بر روی زمین 2 خرداد 1398 چند وقتی بود تصمیم داشتیم بعد از بررسی و تحقیق درباره دشت دریاسر و دیدن عکس ها و فیلم ها ی حیرت انگیز از مناظر آن سری به آنجا بزنیم و شبی رو در اونجا
ز تاریخ قزوین بسی داستان شنیدم من از دوره باستان به دوران تهماسب شد پایتخت ازین رو بدین شهر رو کرد بخت چو عباس شد پادشه این دیار شد آبادی و رونقش بیشمار درین پایتخت از دیاران دور بسی داشتند از سفیران حضور فزون
پاییز فصل رقص برگ های رنگین است و سفر در این فصل عاشقانه ترین سفر هاست در سفرنامه های پیشین همراه من به ابیانه، روستای گلگون و همچنین کاشان، منزلگاه خانه های پر فروغ همسفر شدید. در ادامه دل به طبیعت زیبای استان مازندران میزنیم تا
اولین روز سفر 16 فروردین با عرض سلام و مهربانی ها خدمت دوستان و همراهان گرامی و تیم محبوب لست سکند. در سفرنامه قشم توضیح داده بودم خدمتتون که ما با یک گروه 45 نفره سفرمون رو به قشم شروع کردیم و در یزد ازشون جدا شدیم
گذری از تپه ماهورها تا خالد نبی اولین روز سفر 19 اردیبهشت 1398 چند وقتی بود که دلمون میخواست بریم و خالد نبی رو از نزدیک ببینیم من و خانواده ام چند سالی را در گنبد زندگی میکردیم ولی نتونستیم بریم و این جاذبه زیبا رواز نزدیک
سفر به قشم و هرمز سفر ما به جزایر زیبای قشم و هرمز در اسفند سال 97 در تاریخ 1الی 8 اسفند بود .سفر ما ریلی و با قطار غزال شرکت بن ریل از تهران به بندر عباس بود . درباره قطار : بلیط قطار را از
مقدمه لنگرگاه نقطه امن یک کشتی است اما این چیزی نیست که کشتی ها برای آن ساخته شده باشند. سفر شاید همان واژه ی نابی باشد که شنیدنش هم حالمان را خوب می کند، ولی باز هم شنیدن از سفر کجا و تجربه کردنش کجا؟ سلام به همه
به نام خداوند بخشندۀ مهربان مقدمه: نوروز سال 1398، سیل، سین هشتم سفره های هفت سین برخی از هم میهنان ما شد. حدود 3 ماه از این سیل تلخ می گذرد. من هم تصمیم گرفتم که با سفر به مناطق سیل زدۀ شمال کشور، همه چیز را
از پایتخت تا قشم و درگهان و هرمز ۱۱ فروردین ۱۳۹۸ یکشنبه عرض سلام و ادب خدمت دوستان گرامی بسیار سپاسگزارم از تیم حرفه ای لست سکند که به ما این اجازه رو میده تا خاطراتمون رو ثبت و با دوستان گرانقدر به اشتراک بذاریم. از اونجایی که طبق
به نام خدا از کارون تا آزادی نویسنده و عکاس: ویدا مهین پو مدتی بود حال و هوای پایتخت به سرم زده بود. همسرم تا به حال به جز ماموریت های کاری سفری به تهران نداشت و خودم هم شاید 10 سال پیش یا بیشتر گشت و گذاری
از مشهد تا شهر فیروزه فام ( نیشابور ) سلام عرض میکنم خدمت دوستان و همراهان گرامی لست سکند. امروز میخوام از شهری براتون بنویسم که تا به حال چندین بار رفتم و از نزدیک تمام جاذبه هاش رو دیدم ولی خوب هیچ کدوم از دفعات قبل
به نام خدا تا کجا می برد این نقش به دیوار مرا! (سفرنامه نیشابور) مقدمات سفر: در زمان دانشجویی بعضی اوقات به همایش های ادبی می رفتم. اولین بار برای همایش روز بزرگداشت عطار به نیشابور سفر کردم. بعد هم به خاطر نزدیکی مسیر مشهد به نیشابور
خوشا شیراز و وضع بی مثالش خداوندا نگه دار از زوالش سلام خدمت همه دوستان عزیز اردیبهشت ماه سال 97 بود که به پیشنهاد خواهر خانمم تصمیم گرفتیم نیمه شعبان که مصادف با 12 شهریور ماه 97 بود به واسطه فصل گلاب گیری سفری به میمند فارس
سفرنامۀ سیراف و گنبد نمکی جاشک صبح جمعه 22 دی ماه 1391 سراسیمه از خواب برخواستم و دلیل آن هم این بود که ساعت 6 صبح ساعت شروع حرکت به سوی سیراف بود اما من 06:20 بیدار شدم. خلاصه وسایلم را سریع جمع کردم و پدرم
اواسط شهریور 94، سر جلسه دفاع پایان نامه ارشد همکلاسیم سمانه اسکندری بود که داور سوال کرد؛ شما که رو موضوع کویر کار کرده اید، برای ما توضیح بدید تفاوت بین کویر و بیابان چیه؟ سمانه شروع کرد به توضیح دادن. بعد از توضیح سمانه، داور
تصویر1. ابهت دره هایقر درۀ هایقر عمیق ترین درۀ ایران و یکی از زیباترین آنها هم هست. این دره در جنوب فیروزآباد در استان فارس قرار گرفته است و برای فعالیت هایی مانند دره نوردی، سنگ نوردی و ورزش های مهیج دیگری از این دست بسیار
عرض ادب و احترام خدمت همه دوستان عزیز . مهرماه 1397 بود که به اتفاق همسرم ، پسر عموم ، خانمش و دخترشون ( پریسا ) تصمیم گرفتیم سفری یک هفته ایی به شمال کشور داشته باشیم.همان موقع تقریباً تمام شمال کشور درگیر سیلاب بودند و
سفری متفاوت با طعم سیل به سواحل مکران-چابهار 1398 سفر نوروزی به هفت استان ایران و فرار از سیل پیش بینی نشده ی سال 1398. نویسنده: لیلا موحدیان هر سفر، تقدیری مخفی در خود پنهان کرده است که مسافر از آن بی خبر است. روز اول نوروز امسال قصد سفر
سفر، مرا به باغ چند سالگی ام برد و ایستادم تا دلم قرار بگیرد صدای پرپری آمد و در که باز شد من از هجوم حقیقت، به خاک افتادم... "سهراب سپهری" جاده... جاده و تا چشم کار می کند، جاده... سرم را به شیشه پنجره ماشین چسبانده ام و زل زده ام