تیر ماه 98 بود که تور یک روزه قزوین را در سایت لست سکند دیدم، دیدن نام جاذبه هایی که قرار بود این تور از آن بازدید کند برام جالب آمد و تصمیم گرفتم به قزوین سفر کنم. در فکر سفر به قزوین بودم که
آخرین روزهای سال است و من هنوز برای تعطیلات نوروزی تصمیم نگرفتهام. سایت دالاهو را باز میکنم و تقریبا بسیاری از تورهای داخلیاش تکمیل شده اما یکی از تورها با عنوان جذاب" کویر تا دریا " که ۸ روزه است هنوز ظرفیت دارد. هزینه این
سر آغاز هر نامه نام خداست *** که بی نام او نامه یکسر خطاست ((ســـفرنامـۀ کرمـونشــا)) فصل اول: مقدمه مطمئنا یکی از ویژگی های ذاتی ما انسان ها، کشف کردن چیز های جدید است. ما دوست داریم با افراد، اشیاء و موضوعات جدیدی رو به رو شویم. دربارۀ آنها
مقدمه خرداد ماه 96 به همراه همسرم عازم گیلان شدیم تا از جاذبه های طبیعی ، من جمله آبشارهای رویایی آن بازدید کنیم. 5 روز مرخصی وسط هفته کافی بود تا بتوانیم لیستی از مناطقی که به دیدن آنها علاقه داشتیم را تهیه کرده و در
به نام خدا سلام، اسم من شادیه و 23 سالمه.چند وقتیه سفرنامههای لست سکند رو میخونم اما همیشه حسرت میخوردم که ای کاش منم بلد بودم و قلم خوبی برای نوشتن داشتم و میتونستم سفرنامه خودمو بنویسم. تا اینکه بلاخره عزمم رو جزم کردم و
روز اول دوشنبه 13خرداد 1398 حرکت از کرمان زمان حرکت مان ساعت 2 بعد از ظهر اعلام شده بود. با همه کارهای جور و واجوری که آن روز از زمین و زمان سر برآوردند، سعی کردم به موقع در محل قرار، روبروی «کلبه جنوب»، باشم. وقتی رسیدم آقای
به نام خدا گذری در دامنه های دنا: سفر به کهگیلویه و بویراحمد نویسنده و عکاس: ویدا مهین پو عزم سفر از دوران کودکی همیشه فکر می کردم اصلا اسمش به اسم یک استان نمی خورد. درست مثل فامیلی طولانی برخی همکلاسی های دوران دبستان که لیست حضور و
اردیبهشت در بهشت «سفرنامه شیراز» تصویر شماره 1 / تابلوی I Love Shiraz که در کنار ارگ کریم خان نصب شده است مقدمه مدتی است کارمان شده شب زنده داری . . . خوشحالی و نگرانی در چهره امان موج می زند . . . شیرینی و سختی را با هم
مقدمه سفر ما زمانی شروع شد که برای تعطیلات آخر هفته به روستای لایین نو در اطراف کلات نادری دعوت شدیم. کلات نادری و اطراف آن تقریبا برای مردم سایر شهرها شناخته شده نیست پس تصمیم گرفتم برای این سفر کوتاه، گزارشی بنویسم تا معرفی ای
مزرعه قوها مکانی برای آرامش روح با عرض سلام و مهربانی ها روز اول سفر، 19 تیر ماه 98 چند روزی بود که از زمان برنده شدن من در بخش نقد و بررسی سایت لست سکند میگذشت که پیام بسیار خوب و خوشحال کننده ای رو در سایت
هفته ی آخر خرداد ماه من و 2 نفر از دوستان معمارم تصمیم گرفتیم سفری یک روزه به اصفهان داشته باشیم. شنیده بودیم تا آخر خرداد آب زاینده رود باز هست به همین دلیل برنامه رو برای 27 ام خرداد چیدیم. قبلا چند بار به
ساره میای بریم قشم؟ اینا رو دوستم نوشت و منم بعد از چند دقیقه فکر کردن و مرور برنامه هام توی ذهنم. جواب دادم بریم! من از سایت لست سکند بن سفر داشتم و منتظر فرصت بودم که سفر برم . دوستام 6 نفر بودن و از
تعطیلات اواخر مرداد ماه 98 فرصتی شد تا مسافرتی چهار روزه به استان همدان داشته باشیم. چون هیچ وقت با خانواده (یعنی من و همسر و دخترم) به این استان سفر نکرده بودیم تصمیم گرفتیم از شهر های ملایر، تویسرکان و همدان بازدید کنیم .
باتومی از شهرهای توریستی در ساحل دریای سیاه و کشور گرجستان، که از طریق مسیر زمینی براحتی میتوانید به این شهر سفر کنید...جنگل و دریا و ساحل و غذاهای خوشمزه... سفرنامه ای که مطالعه میفرمایید حاصل تجربیات سه بار سفر من به شهر ساحلی باتومی و البته
لاله زار :شهر گل و گلاب-تیرماه 1398 روز اول بخاطر تعطیلی روز شنبه ، سه روز تعطیلی در پیش رو بود. با خانواده برادرام-جلال-تصمیم گرفتیم به شهر «لاله زار» برویم. همیشه حس خوبی نسبت به این شهر داشته ام-لاله زار!از شما چه پنهان با این که چندین
بسمه تعالی سفر به شهر چشمه سار از سفر که برمی گردم تا فراهم شدن موقعیت برای سفر بعدی شاهد بی قراری تک تک سلول های بدنم هستم و دائما پاهام رو که عزم رفتن دارن، وعده آینده ای نزدیک میدم. انصافا که آرامش رو در "سیرو فی
بسمه تعالی خوب بازهم یه روز خوب دیگه. به نظر من بهترین روز زندگی روزیه که آدم میخواد یه سفر جدید رو شروع کنه چون هیچی بهتر از سفر نیست و وقتی امام رضا(ع) آدم رو بطلبه که دیگه فوق العاده است. تصویر 1و2:حرم امام رضا می پرسید
همیشه دلیلی برای رفتن به سفر پیدا کنید درسته که ممکنه سفر باعث نشه توی زندگیتون بیشتر عمر کنید اما حتماً باعث میشه توی عمرتون بیشتر زندگی کنید. عکاس و نویسنده: مرتضی حیدری دوماه از آخرین سفرم (قزوین) گذشته بود که باز هم هوس سفر کردم! تقریباً
با خوندن سفرنامه یکی از دوستان تصمیم گرفتیم آخر هفته یه سفر کوتاه به شمال داشته باشیم. صبح روز پنجشنبه ساعت 6:30 صبح با ماشین شخصی از تهران راهی شمال شدیم . اتوبان خلوت بود و بعد از گذشت سه ساعت رسیدیم به رودبار(شهر زیتون). با
از حدود دو سال پیش که زمزمههای ایجاد مسیر جدید گردشگری آن هم در دلِ راهآهن به میان آمد، برای من که علاقهمند تاریخ راهآهن بودهام، فرصتی بود تا با بخشی از تاریخ کشورم آشنا شوم. با راهاندازی تورهای قطار گردشگری شمال، در اولین فرصت