گفتن قصههای خوبقصهی خورشید و غروبقصهی نخلای جنوبلب دریا... لب دریا در پیادهراهی خلوت از کیشِ جنتطراز مشغول قدم زدن و حال و قال بودیم و دل و جانمان مروح بود از خنکای سایهسار درختان که ناگهان صدای جیغ ممتد یک خانوم به گوش رسید. تا
هبوط من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم یه شب مهتاب... جاده ای بیانتها در میان تپه هایِ خاکی نورِ ضعیف خورشید در حال طلوع در هوای ابریِ بهمن ماه تقابل گرمای بخاری
سلام می کنم خدمت دوستان عزیز لست سکندی. در هفته سوم بهمن 99، مطابق با عادت روزانه مشغول چک کردن بعضی از سایت ها بودم، که در سایت لست سکند با سفرنامه ای به مناطق جنوب غربی روبه رو شدم. سفرنامه بسیار خوب و پر انرژی
كرونا وضعيت روحی مون رو بهم ريخته، آلودگی هوا هم نميذاره نفس بكشيم. دلم ميخواد برم يك جای آروم و بی سرو صدا. دوستم زنگ زده و همين حال رو داره. دل رو ميزنم به دريا و جستجو می كنم كه كجا بريم حالا. روی ايوون
در مسیر سیل نوروز 98 رو همه با سیل و حادثه به یاد میارن، نوروزی که تعدادی از هموطنان عزیز ما در پی این حوادث طبیعی جان خودشون رو از دست دادند. البته که تقویم ما، پر است از حوادثی که میتوانستند با مدیریتی بهتر هرگز
به نام خدا مقدمه سفر: اول قصد نوشتن این سفرنامه را نداشتم ولی بعد گفتم شاید موردی داشته باشد که به درد سفر بقیه بخورد. بعد از فکر کردن در مورد این که کجا بروم، آخر به این نتیجه رسیدم که دو شب در شهرهای شمالی اقامت
در قاعده دوازدهم از قواعد چهل گانه جناب شمس تبریزی سخنی زیبا در وصف و حال این روزهای مسافران آمده که چنان هم بی ربط به داستان ما نیست که می فرمایند: عشق سفر است. مسافر این سفر چه بخواهد و چه نخواهد، از سرتاپا
با سلام خدمت همه دوستان عزیز، امیدوارم هر کجا هستین در صحت و سلامت به سر ببرید و با خوندن سفرنامه های من، حس و حال خوب سفر به این نقاط را تجربه کنید. سفرنامه های من شامل این موارد هستند:کوش آداسی، از دریای فیروزه ای
((شهر، شهر فرنگه، خوب تماشا کن... رنگ و وارنگه... از همه رنگه، خوب تماشا کن... میدون جنگه... توپ و تفنگه... خوب تماشا کن... آدم و اسبا پشت اون سنگه... سنگر دشمن! شهر، شهر فرنگه... از همه رنگه، خوب تماشا کن... اینکه میبینی بازار بلخه... توی طبقها
به نام خدا مقدّمات سفر: از چند سال پیش با خودم قرار گذاشتم هر سال یک سفر خارجی بروم. ولی بعد از برگشت از سفر به استان هرمزگان که سفرنامه اش را برای سایت فرستادم. دوست داشتم در کنار عکاسی با موبایلم یک دوربین عکاسی حرفه ای
سلام! شما در هر حال مطالعه ی اولین تجربه ی سفرنامه نویسی من هستید. از حدود 7 سال پیش قبل از همه ی سفرهای خارجی و داخلی که داشته ام سفرنامه های بی نظیر و کامل بسیاری از شما عزیزان را مطالعه کرده ام و از
از حدود 10 روز قبل از نوروز 99 تا اواسط فروردین بطور کامل یک قرنطینه واقعی را در خانه تجربه کردیم. آنقدر از آدمها دور بودیم که دیدنِ هر رهگذری در کوچه هم پس از این مدت برای ما اوج خوشحالی بود. با گذر زمان،
سفرنامه دیار کردنشین خداوند در سوره مبارک عنکوبت آیه 20 می فرماید : " قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدا الخلق " ( بگو در زمین سیر کنید و بنگرید که خداوند چگونه آفرینش را به وجود آورده است) سلام ! یه سلام نقره ای خدمت حضور محترم
ابن بطوطه میگه: "ممکن است در آغازِ سفر، شما حرفی برای گفتن نداشته باشید، اما سفر در پایان از شما یک نویسنده می سازد" این روزها سفر رو برای سلامتی خودمان و دیگران به حداقل ترین حالت ممکن رسانده ام و وقتِ آزادم را به مرور خاطرات
نام و نام خانوادگی : عاطفه حاجی آبادی تاریخ : 1آبان 1399 مقصد : ملایر – نهاوند -کنگاور نام هتل :اقامت در خانه روستایی عنوان سفرنامه: ایزد بانوی آب های روان سلامی به قدمت تاریخ ایران عزیزم به دوستان عزیز لست سکندی ، سفرنامه را با جمله (ایرانم زیباست) شروع
کیش شهری بدون چراغ قرمز به نام خداوند جان و خرد با سلام خدمت دوستان و علاقه مندان سایت لست سکند، خوشحالم که دوباره فرصتی دست داد تا بتوانم تجربیات سفر خودرا در اختیار شما عزیزان قرار دهم، امیدوارم این سفرنامه ی هر چند کوتاه بتواند راهنمای
اردیبهشت که میاد همه جای زمین بهشت میشه و کافیه تصمیم بگیری کمی از حاشیه امن خودت خارج بشی و دل رو به طبیعت بسپاری تا از دیدن این همه زیبایی لذت ببری. سال 98 و در پی فرصت 3 روزه ای که دست داد تصمیم
سلام میخوام سفرنامه جزایر قشم و هرمز و هنگام و لارک رو بنویسم. یه سفر فوق العاده به یاد ماندنی و جذاب که فراموش نخواهید کرد. یه مقدمه در مورد سبک سفرمون! سبک سفر من بک پکینگ بود و تمام تجهیزات پخت و پز و شب مانی شامل
نرگسزارهای جره کازرون رو فقط میشه توی سه هفته اول بهمن ماه دید و اگر دیر بجنبی یکسال باید صبر کنی تا دوباره امکان دیدنش بوجود بیاد... با این تصور من و همسرم به همراه دو فرزندم همه تلاشمان را کردیم که سال 98 به دیدار
به نام ایزد منان روزهای سخت دوام نمی آورند ولی آدم های سخت چرا... خستگی و افسردگی این ایام که خوب میدونید با آدم چه میکنه وادارم کرد به فکر سفر بیوفتم اما نه هر سفری، سفری از جنس طبیعت، سفری مختصر و مفید، سفری ایمن. به