این سفرنامه را به نیت ثبت خاطرات شخصی نوشته ام. اما ممکن است اطلاعات موجود در آن برای کسانی که می خواهند سفر مشابهی انجام دهند، مفید باشد. خواندن این سفرنامه شما را از دیگر متون راهنما بی نیاز نمی کند. مخصوصا من مشخصات اماکن
00 00 بنام خدا از مدتها قبل به فکر سفر به آسیای شرقی بودیم و طبق تحقیقاتی که انجام داده بودیم تایلند طبیعت بکرتری داشت و به این دلیل شروع به تحقیق راجع به شهرها و هتلهای تایلند کردیم و در نهایت سفر 9 شب و 10 روزه
به نام او؛ که بشر را آفرید، و زمین را مُسخّر بنده خود نمود بخش نخست: سفر دانشگاهی شش ماهه من به پایتخت پرتغال در ساعت چهار بامداد پنج شنبه 22 بهمن ماه 1394 از فرودگاه مشهد مقدس آغاز شد؛ سفری 7400 کیلومتری. گرچه سینه آسمان شب
به نام خدا سفرنامه چابهار ما یک گروه 5 نفره سفر داریم که اهل قم هستن و سالی چند بار باهم میریم ایرانگردی و سعی میکنیم جاهایی که کمتر مسافر میره رو ببینیم. از مدتها قبل برنامه چابهار رو داشتیم.چابهار یکی از شهر های جنوب شرقی استان
مقصد ارمنستان؛ هدف آمریکا سفری در دلِ سفر قبل، جا مانده... 12 بهمن 96 ـ تهران دیشب آسمان غوغا کرده! صبح، سفیدی برف چشمان خوابآلودم را میزند و ذوقزده به خرید نان تازه میروم. در راه اخبار را مرور کرده و همزمان حواسم هست روی کفسازی صیقلی پیادهرو
سفر به استانبول سلام و عرض ادب خدمت همگی دوستانی که قصد مسافرت به استانبول را دارند. مطمئنا مراجعه به سفرنامه ها همیشه به رفع بسیاری از ابهامات و نگرانیهای ما قبل از سفر کمک می کند لذا من هم تصمیم گرفتم تا تجربیات خودم
به نام حضرت حق.. سفر جذاب ما به صربستان با تجربیاتی عجیب، از گم شدن چمدانهای ما در پرواز تا دستگیر شدن ما توسط پلیس صربستان با عرض سلام، بنده پیام هستم و به همراه همسر و فرزندم رادوین که حدود 4 ساله است در تاریخ 17
به نام خدا حرکت به سمت کویر در یک روز سرد زمستانی جشن سده فرصت مناسبی برای سفر به یزد بود، سفر به شهری که سال ها بود آرزوی دیدنش رو داشتم و هنوز دیدنش قسمت نشده بود. بارها برای سفر یزد برنامه ریزی کرده بودم و
به نام بی نام او در این دنیا که همه میکوشند چیزی شوند تو "هیچ" شو مقصدت فنا باشد و به هر سو که می خواهی برو اما هر سفری که آغاز میکنی سیاحتی به درون خود بدان . (شمس تبریزی) اول سفرنامه رو از جملات یکی
به نام خدا زمستان سال 96 به اتفاق همسرم تصمیم گرفتیم سفر به اروپا را نیز به تجربیات سفرهای گذشته خود اضافه کنیم . با آنکه در تابستان به روسیه سفر کرده بودیم ولی اصرار داشتم حتما یک سفر به اروپا هم داشته باشیم. به دلم
سلام بر دوستان عزیز, بزرگی گفته بود زندگی مثل یک کتاب هست و اگه سفر نکنید مثل این میمونه که فقط یک برگ از این کتاب رو خونده باشید. من همیشه به این جمله اعتقاد داشتم و برخلاف تاثیری که از محیط و اطرافیان میگیرفتم
سلام من نواب محمدي هستم كه به اتفاق همسرم تصميم گرفتيم بدون تور به چند كشور اروپايي سفر كنيم . به دليل اينكه خودم علاقه اي به خواندن سفرنامه هاي طولاني ندارم ، تصميم گرفتم سفرنامه خودم را به چند قسمت تقسيم كنم . بخش اول سفرنامه من
" مرا سفر به كجا مي برد؟ كجا نشان قدم ناتمام خواهد ماند؟ كجاست جاي رسيدن؟ (سهراب سپهری)" سفر به جنوب ايران از كودكي جزو سفرهاي مورد علاقهي من بود اما تا نوروز سال 1397، محقق نشد. بهمن ماه سال 96، من و همسرم و دو
قبل از هر چیز درباره مقدمات سفر به هلند بگم. بعد از ارسال ایمیل درخواست وقت مصاحبه ویزا، شرکت VFS برای حدود سه ماه بعد به شما وقت میده و حدود 2 تا 3 هفته هم زمان بررسی مدارک توسط سفارت هلند هست. بنابراین بهتره
سلام من نواب محمدي هستم 37 سال سن دارم كه به اتفاق همسرم ، براي اولين بار سفر به اروپا را تجربه مي كردم. قصد دارم در اين سفرنامه كوتاه ، تا حد امكان از زياده گويي پرهيز كنم و بيشتر به نكات مهم و
سلام عرض میکنم خدمت همه لست سکندی های عزیز. میخوام براتون از یه سفر جذاب ، ماجراجویانه ، سرشار از آرامش و زیبایی های طبیعی بنویسم . سفر به کیها مالدیو من و همسرم مدت ها بود تو فکر سفر بودیم . با توجه به اینکه
زندگی ماجراجویی جسورانه ایست ، در غیر اینصورت ، هیچ چیز نیست . (هلن کلر) با عرض ادب و احترام خدمت تمامی دوستان عزیز من عاشق سفرم و سفر یکی از اولویت های من توی زندگیمه ، این سفرنامه را می نویسم که شریک بشم قسمتی از
اولین روز از سفر سه روزه ما مصادف بود با اولین سالگرد ازدواج مان یعنی ۱۴ تیر.حدود یک هفته قبل از آغاز سفر جستجو هایمان در سایتها و همچنین خواندن سفرنامه های مختلف آغاز شد تا با استفاده از تجربیات دیگران سفر پیش رو تبدیل
به نام خدا مسافران کامبوج 1-کامبوج (عکس از اینترنت) اخبار تلویزیون به زبان فرانسه چیزهای نامفهومی میگوید، تصاویر اما خبر از درگیری و کشتار میدهند، چشمهای نگران دختربچه کوچولو با شنیدن صدای هلیکوپتر از بیرون از منزل به سرعت تمام آن صحنه ها را فراموش میکند و کودکانه
بسوی آزادی ... خیلی هیجان زده بود. مثل بچههای کوچک که نمیتوانند حس خوشحالی خود را پنهان کنند، ذوقزده مداوم در موردش حرف میزد و مثل گنجشک هایی که دنبال دانه میگردند، دائم این طرف و آن طرف میرفت. تمام فکر و ذکرش را این موضوع