معرفی اگر از علاقمندان به طبیعت گردی و ماجراجویی هستید بی شک نام شگفت انگيزترين و زيباترين تنگه ایران، رَغِز، معروف به عروس دره های ایران را شنیده اید. دره ای با آب های بسیار زلال و فیروزه ای که در شمال شرقی داراب و در فاصله
سفردو روزه به کویر مصر: با عرض سلام به همه دوستان عزیزی که سفرنامه من رو میخونن ، هرجا که هستید براتون آرزو میکنم سفرهای هیجان انگیزی پیش روتون باشه و از سفرهاتون لذت ببرید. هدف من از نوشتن سفرنامم : این دومین دفعه ای است که من
این سفر نامه در دو زمان جداگانه نوشته شده و به همین علت ممکنه در جاهایی نثر متفاوتی داشته باشه. شنبه 5 مرداد 1398، دو هفته قبل از صعود من (حمید) و محبوبه در سبلان با هم آشنا شدیم و استارت آشناییمون اونجا زده شد. و وقتی
زندگی میکنم تا سفر کنم،سفر می کنم تا زندگی کنم.. جمله ای که یکی از هموطن های خوش مسافرت بالای پیج اینستاگرامش نوشته و الحق هم که جمله بسیار زیباییه.چقدر خوبه که فرهنگ جامعه به سمتی داره میره که مردممون بخشی از درآمدشونو صرف سفر و
ماجرای شگفت انگگیز گردش به قزوین با طعم شکم گردی پنجشنبه 4 مهر 98 سلام همراهان بزرگوار بنده یک بازنشسته کارمند دولت هستم با سنی حدود53 سال ، همیشه سفرهای زیادی به اقصی نقاط ایران داشتم منتهی تاکنون سفرنامه ای ننوشتم دلیل آنهم شاید ترس از ادبیات
سفر شاید همان واژه ی نابی باشد که شنیدنش هم حالمان را خوب می کند، ولی باز هم شنیدن از سفر کجا و تجربه کردنش کجا؟ سلام به همه دوستان اهل سفر برای بار دوم سفرنامه ام را به نگارش در میارم تا برنامه ریزی که
جرقه سفر به زنجان در ذهنم با دیدن یک عکس زده شد. بادیدن عکس هتل سنتی ددمان که یه دل نه صددل عاشقش شدم،وبه همسرم پیشنهاد سفر به زنجان رو دادم و ایشون هم قبول کردن و این شد که ما برای دوشب این هتل
منصور ضابطیان در کتاب «مارک دو پلو» مینویسد: "هر کسی را چیزی به جایی میرساند، شاید وسوسهی یک نگاه یا تصویری دلانگیز یا تصوری موهوم. هر کسی را چیزی وسوسه میکند تا کولهپشتیاش را بردارد و بار سفر ببندد به جایی و اینبار ..." باید
به عنوان یک ایرانی برایم مهم است که در وهله اول دیدنی ها کشور خود را ببینم و فرهنگ شهرهای مختلف را بشناسم . دوست دارم وقتی یک غیرایرانی از من درباره کشورم و شهر های مختلفش سوال می پرسد بتوانم حداقل پاسخ هایی داشته
سلام به همه دوستان بزرگوار و نازنین اهل سفر ابتدا بابت وقتی که برای خواندن این سفرنامه خواهید گذاشت از تک تک شما تشکر می کنم و امیدوارم بتونه اطلاعات مفیدی رو در مورد مقصد و شرایط آن به شما عزیزان منتقل کنه. من علی عباسی
نویسنده:لیلا موحدیان سفرنامه ی روستایی که 6 ماه از سال زیر برف است. سفری پرچالش به ماسوله ی زاگرس،سرآقاسید زیبا قرارمان روستای زیبای سرآقاسید بود و مسیر حرکتمان تهران-قم-خمین-محلات-گلپایگان-خوانسار-شهرکرد-کوهرنگ-چلگرد و در نهایت روستای پلکانی و زیبای سر آقا سید. در این سفر دو زوج همسفر هستیم و یک کودک
مقدمه عید نوروز است و مثل همیشه سودای گردشگری در سرمان نجوا میکند. از طرفی طبیعت بی نظیر و کمتر دیده شده استان گلستان که اغوا کننده است و از طرف دیگر شوق زیارت امام رضا ما را بر آن داشت که سفر بسیار خاطره انگیز
در ابتدا باید تشکر کنم از گروه خوب لست سکند و مدیریت محترم این سایت بسیار پر بار و دوست داشتنی که این امکان را به خوانندگان داده ، تا از تجربیات گرانقدر دوستان سفرنامه نویس استفاده کنیم ،اینجانب ایده های خیلی زیادی از دوستان
بماند سالها این نظم و ترتیب ز ما هر ذره خاک افتاده جایی غرض نقشی است کز ما باز ماند که هستی را نمی بینم بقایی سفرنامه نوشتن سخته. سفرنامه داخلی سخت تر. شیراز و اصفهان سخت ترین ها. باید سعی کنی سی و سه پل و چهلستون و حافظیه
تیر ماه 98 بود که تور یک روزه قزوین را در سایت لست سکند دیدم، دیدن نام جاذبه هایی که قرار بود این تور از آن بازدید کند برام جالب آمد و تصمیم گرفتم به قزوین سفر کنم. در فکر سفر به قزوین بودم که
آخرین روزهای سال است و من هنوز برای تعطیلات نوروزی تصمیم نگرفتهام. سایت دالاهو را باز میکنم و تقریبا بسیاری از تورهای داخلیاش تکمیل شده اما یکی از تورها با عنوان جذاب" کویر تا دریا " که ۸ روزه است هنوز ظرفیت دارد. هزینه این
سر آغاز هر نامه نام خداست *** که بی نام او نامه یکسر خطاست ((ســـفرنامـۀ کرمـونشــا)) فصل اول: مقدمه مطمئنا یکی از ویژگی های ذاتی ما انسان ها، کشف کردن چیز های جدید است. ما دوست داریم با افراد، اشیاء و موضوعات جدیدی رو به رو شویم. دربارۀ آنها
مقدمه خرداد ماه 96 به همراه همسرم عازم گیلان شدیم تا از جاذبه های طبیعی ، من جمله آبشارهای رویایی آن بازدید کنیم. 5 روز مرخصی وسط هفته کافی بود تا بتوانیم لیستی از مناطقی که به دیدن آنها علاقه داشتیم را تهیه کرده و در
به نام خدا سلام، اسم من شادیه و 23 سالمه.چند وقتیه سفرنامههای لست سکند رو میخونم اما همیشه حسرت میخوردم که ای کاش منم بلد بودم و قلم خوبی برای نوشتن داشتم و میتونستم سفرنامه خودمو بنویسم. تا اینکه بلاخره عزمم رو جزم کردم و
روز اول دوشنبه 13خرداد 1398 حرکت از کرمان زمان حرکت مان ساعت 2 بعد از ظهر اعلام شده بود. با همه کارهای جور و واجوری که آن روز از زمین و زمان سر برآوردند، سعی کردم به موقع در محل قرار، روبروی «کلبه جنوب»، باشم. وقتی رسیدم آقای