همیشه دلیلی برای رفتن به سفر پیدا کنید درسته که ممکنه سفر باعث نشه توی زندگیتون بیشتر عمر کنید اما حتماً باعث میشه توی عمرتون بیشتر زندگی کنید. عکاس و نویسنده: مرتضی حیدری دوماه از آخرین سفرم (قزوین) گذشته بود که باز هم هوس سفر کردم! تقریباً
با خوندن سفرنامه یکی از دوستان تصمیم گرفتیم آخر هفته یه سفر کوتاه به شمال داشته باشیم. صبح روز پنجشنبه ساعت 6:30 صبح با ماشین شخصی از تهران راهی شمال شدیم . اتوبان خلوت بود و بعد از گذشت سه ساعت رسیدیم به رودبار(شهر زیتون). با
از حدود دو سال پیش که زمزمههای ایجاد مسیر جدید گردشگری آن هم در دلِ راهآهن به میان آمد، برای من که علاقهمند تاریخ راهآهن بودهام، فرصتی بود تا با بخشی از تاریخ کشورم آشنا شوم. با راهاندازی تورهای قطار گردشگری شمال، در اولین فرصت
من و همسرم تصمیم گرفتیم یه سفر یهویی بریم. شهر تبریز رو برای مقصدمون انتخاب کردیم و از سایت فلایتیو یه بلیط رفت و برگشت هواپیما از تهران به تبریز گرفتیم .(بلیط رفت نفری 179000 تومان و برگشت نفری 225000 تومان) موقع رزرو هتل تبریز باز
بیش از دو سال بود که به خاطر حاملگی همسرم و بعدش به دنیا آمدن پسرمان، مسافرتهایمان محدود شده بود به چند مقصد داخلی نزدیک تهران. از بهمن ماه 97 تصمیم گرفتیم برای اولین مسافرت خارج از کشور با پسرمان به استانبول برویم تا تجربهای
روستای گردشگری سیبان دره سلام به همه دوستان اهل سفر و طبیعت گرد همینطور دوستان لست سکندی و لستگرامی عزیز این اولین سفر نامه و یکی ازتجربه های سفرهای شخصی خودم به سیبان دره هستش که در استان البرز و در مسیر کردان قراردارد ومیخواستم که تا
ممنون از سایت لست سکند که این فرصت رو در اختیار همه میگذارند که از تجربیاتمون بگیم و تجربیات دیگران رو بشنویم و بخونیم. هیچ چیزی جز سفر هوش آدمی را پیشرفت نمی دهد. باید سفر کرد تا آموخت. سرمایه گذاری در سفر، سرمایه گذاری روی خودتان است. اگر
به نام خدا گشتی در طبیعت زیبای خوزستان: آبشار آرپناه و دره پل پرزین نویسنده و عکاس: ویدا مهین پو باد سرد کولر کم کم باعث شد پتو را تا چانه ام بالا بکشم و خودم را روی کاناپه جمع کنم. اتاق کوچک بود و خیلی زود سرد
شب بود ، توی پذیرایی نشسته بودم ، همسرم مشغول آشپزی بود و بچه ها پای تلویزیون ، لپ تاپ روی پام بود و داشتم توی اینترنت چرخ می زدم ، ناگهان بلند گفتم آماده باشید تععطیلات بهمن ماه پیش به سوی بنود : همسرم و
خیلی وقت بود که دوست داشتم به خوزستان سفر کنم ، اسم این استان یادآور جنگ هشت ساله ایران و عراق، نفت و گاز و در چند سال اخیر ریزگردهایی است که نفس خوزستان را بند میآورد. اما برای من با توجه به کارم یادآور
دشت دریاسر نقطه ای از بهشت بر روی زمین 2 خرداد 1398 چند وقتی بود تصمیم داشتیم بعد از بررسی و تحقیق درباره دشت دریاسر و دیدن عکس ها و فیلم ها ی حیرت انگیز از مناظر آن سری به آنجا بزنیم و شبی رو در اونجا
ز تاریخ قزوین بسی داستان شنیدم من از دوره باستان به دوران تهماسب شد پایتخت ازین رو بدین شهر رو کرد بخت چو عباس شد پادشه این دیار شد آبادی و رونقش بیشمار درین پایتخت از دیاران دور بسی داشتند از سفیران حضور فزون
پاییز فصل رقص برگ های رنگین است و سفر در این فصل عاشقانه ترین سفر هاست در سفرنامه های پیشین همراه من به ابیانه، روستای گلگون و همچنین کاشان، منزلگاه خانه های پر فروغ همسفر شدید. در ادامه دل به طبیعت زیبای استان مازندران میزنیم تا
اولین روز سفر 16 فروردین با عرض سلام و مهربانی ها خدمت دوستان و همراهان گرامی و تیم محبوب لست سکند. در سفرنامه قشم توضیح داده بودم خدمتتون که ما با یک گروه 45 نفره سفرمون رو به قشم شروع کردیم و در یزد ازشون جدا شدیم
گذری از تپه ماهورها تا خالد نبی اولین روز سفر 19 اردیبهشت 1398 چند وقتی بود که دلمون میخواست بریم و خالد نبی رو از نزدیک ببینیم من و خانواده ام چند سالی را در گنبد زندگی میکردیم ولی نتونستیم بریم و این جاذبه زیبا رواز نزدیک
سفر به قشم و هرمز سفر ما به جزایر زیبای قشم و هرمز در اسفند سال 97 در تاریخ 1الی 8 اسفند بود .سفر ما ریلی و با قطار غزال شرکت بن ریل از تهران به بندر عباس بود . درباره قطار : بلیط قطار را از
مقدمه لنگرگاه نقطه امن یک کشتی است اما این چیزی نیست که کشتی ها برای آن ساخته شده باشند. سفر شاید همان واژه ی نابی باشد که شنیدنش هم حالمان را خوب می کند، ولی باز هم شنیدن از سفر کجا و تجربه کردنش کجا؟ سلام به همه
به نام خداوند بخشندۀ مهربان مقدمه: نوروز سال 1398، سیل، سین هشتم سفره های هفت سین برخی از هم میهنان ما شد. حدود 3 ماه از این سیل تلخ می گذرد. من هم تصمیم گرفتم که با سفر به مناطق سیل زدۀ شمال کشور، همه چیز را
از پایتخت تا قشم و درگهان و هرمز ۱۱ فروردین ۱۳۹۸ یکشنبه عرض سلام و ادب خدمت دوستان گرامی بسیار سپاسگزارم از تیم حرفه ای لست سکند که به ما این اجازه رو میده تا خاطراتمون رو ثبت و با دوستان گرانقدر به اشتراک بذاریم. از اونجایی که طبق
به نام خدا از کارون تا آزادی نویسنده و عکاس: ویدا مهین پو مدتی بود حال و هوای پایتخت به سرم زده بود. همسرم تا به حال به جز ماموریت های کاری سفری به تهران نداشت و خودم هم شاید 10 سال پیش یا بیشتر گشت و گذاری