مقدمه در مهر ماه سال 1399 خورشیدی با پیشنهاد یکی از دوستانم برای اولین بار یک تور طبیعت گردی در داخل کشور را تجربه کردم. در مقایسه با تورهای اروپائی و نوع خدماتی که مسئولان با توجه و امکاناتی که در اختیار داشتند ، بیسار خوب
ضمن عرض سلام خدمت تمام همراهان و دوستان لست سکندی باید بگم که این سفرنامه رو بنده آبان 1400 نوشتم ولی به علت مشغله تحصیلی آپلود کردنش رو مدام پشت گوش مینداختم تا الان که اندکی فراغت وقت، فرصت تکمیل و انتشار این سفرنامه رو
به نام خدا «قل سیروا فی الارض» سفر مفهومی گنگ است؛ تعریفی جامع و مانع ندارد.حتا در لغتنامه هم مترادف ویژهای برای آن نمیبینید. همچنان که طی مسافتی سه،چهار کیلومتری را سفر مینامند، رفتن به قارهای دیگر و هفته ها و ماه ها ماندن را هم سفر
« بنام کیهان خدیو » یکی ازسیارات عالم هستی کره خاکی است که ما برآن ساکن هستیم. آفریده بی نظیرخالق بی همتا وشرایط اکولوژیکی آن برای ماندگاری و بقاءاین زنجیره حیاتی، وجودپدیده های آب وهوای وعوامل طبیعی است که باعث انشقاق قاره ها شده واز آن
بسم الله الرحمن الرحیم مقدمه کرونا همه چیز را تعطیل کرده بود تا چه رسد به سفر .دو سالی بود مسافرت نرفته بودیم و بسیار مشتاق سفر بودیم . با فروکش کردن پاندمی کرونا مرزها کم کم در حال بازگشایی بودند و ما هم در اندیشه
بسم الله الرحمن الرحیم مقدمه دو سه سالی بود که تصمیم داشتم به سفر پیاده روی اربعین بروم، اما خیلی اراده جدی ای نداشتم. فقط قلبا دوست داشتم در این مسیر باشم. آن دوره ها خانم ها خیلی کمتر میرفتن، هنوز داعش در عراق جولان میداد و
چند سالی بود که به فکر دیدن هرمز بودم و هر بار با ديدن عکس های هرمز در اينستاگرام اشتیاقم بیشتر می شد . قبل از شيوع كرونا قرار بود دوستم از سوئد به ايران بيايد تا باهم به اين سفر برويم ، اما با
چندوقتی بود که بدجور هوایی کیش شده بودیم و تصمیم سفر داشتیم، اما جدی پیگیرش نبودیم، فقط هر وقت دور هم جمع میشدیم میگفتیم الان هوای کیش خیلی خوبه، کاش الان اونجا بودیم و از این ای کاش ها. تا اینکه چهارشنبه ۲۱ ام آذر
به نام خدا اوایل خرداد 1401بود. تقویم رو که نگاه می کردم تعطیلات وسط ماه بدجوری وسوسه ام میکرد که با بچه ها قرار یه مسافرت رو بزارم. ما سه نفر بودیم: امید ،رسول و رضا. مایی که هر چهار فصل سال رو همیشه تو جنگل
نرم نرمک میرسد اینک بهار... روزهای آخر اسفند بود و صدای پای نوروز 1400 در همهمه کرونا به گوش میرسید. من و همسرم علیرغم علاقه زیادی که به سفر داریم، هیچ برنامهای برای تعطیلات عید نداشتیم چون هم ریسک مسافرت بالا بود و هم رنگبندی کرونایی
می دونستید قزوین یک از جذاب ترین شهرهای ایران از لحاظ غنای فرهنگی و تاریخی هست؟ خودم هم البته نمیدونستم تا وقتی که قرار شد یک سفر یک روزه داشته باشیم به قزوین و جاذبه هاش رو ببینیم. وقتی تو اینترنت در خصوص اماکن دیدنی
1401/1/02: قرار بود عصر حرکت کنیم اما دایی معطلمان کرد و تازه ساعت هفت یادش آمد که با پراید نمیشه تا بندر رفت.اگر الان هم حرکت نکرده بودیم معلوم بود تا صبح هر ساعت یکبار زنگ میزد و میگفت الان حرکت میکنم و بعد باز خودش
کرونا ، کرونا آلفا ، کرونا دلتا ، همش از کرونا و خبرهای بدش می شنیدم و واقعا دلم یه سفر حسابی می خواست که یکم از این حال و هوا در بیام و از اون طرف، استرس سفر هم یه درگیری ذهنی دیگه برام
ای سفر کرده کجا رفتی و احوال چه شد سفرنامه یعنی پاسخ به این مصراع! یعنی گفتن نام مقصد و بازگو کردن احوالی که بر ما در آنجا گذشت. این سفر، یه سفر خاص و متفاوت به استان کردستان و کرمانشاه بود. سفری که از مریوان با
تابستان 1401 مدتها بود که تصمیم داشتیم بریم شمال، چون اکثر سفرها معمولا منتهی میشد به جنوب و یا به شهرهای اطراف یزد که در آن سکونت داریم. بالاخره برنامهی رفتن جور شد. حسین، همسرم، تونست در گرگان، مرکز استان گلستان، به مدت 6 روز یک
به نام خدا تا حالا شده یک روزه تصمیم به سفر بگیری و بار و بندیل و ببندی و بری یه جایی که تا حالا نرفته بوده و اونقدری بهت خوش بگذره که هرجایی بشینی از مسافرتت و مردم و جایی که رفتی تعریف کنی؟ پس
از کاشان تا الموت بخش اول : کاشان – قم – آوه _ ساوه سوم مرداد1401. امروز که سوم مرداد است ما بار کردیم و از کاشان راه افتادیم و در جعفریه صبحانه خوردیم. نان بربری های اینجا از مال خودمان پهنتر است. امسال احوالی باشد میخواهم
تابستان امسال چند رویداد پیش بینی شده و نشده همه برنامه های ما را مثل تجدیدی های قدیم به شهریور ماه موکول کرد.چند سالی بود که قصد تجربه یک سفر خارج از کشور را داشتیم ولی ای دل غافل که دست ما کوتاه و خرما
می خوام از یه سفر 48 ساعته بگم، چند روز مونده به یلدای سال 1400. سفری که البته خیلی بیشتر از دو روز بود، نه اینکه بد گذشته باشه و طول سفر بیشتر به نظر برسه بلکه، عمق سفر خیلی بیشتر از این حرفها بود.
دیدن چابهار، بعد از بارها تلاش دیگه برامون تبدیل به رویا شده بود، خیلی قبلتر از شروع همهگیری کرونا جزو لیست سفرهامون بود و بارها به دلایل مختلف به تاخیر افتاده بود و بعد که کرونا شروع شد و ... تا اینکه بالاخره آذرماه سال