قبلا که از این و اون میشنیدم که خارج رفتن یعنی چی ما این همه زیبایی تو کشور خودمون داریم من میگفتم مگه ایران چی داره یه اصفهان یه شیراز که اون رو هم من رفتم. و اصلا زیر بار این قضیه (ایرانگردی) نمیرفتم. تا
كرونا وضعيت روحی مون رو بهم ريخته، آلودگی هوا هم نميذاره نفس بكشيم. دلم ميخواد برم يك جای آروم و بی سرو صدا. دوستم زنگ زده و همين حال رو داره. دل رو ميزنم به دريا و جستجو می كنم كه كجا بريم حالا. روی ايوون
((شهر، شهر فرنگه، خوب تماشا کن... رنگ و وارنگه... از همه رنگه، خوب تماشا کن... میدون جنگه... توپ و تفنگه... خوب تماشا کن... آدم و اسبا پشت اون سنگه... سنگر دشمن! شهر، شهر فرنگه... از همه رنگه، خوب تماشا کن... اینکه میبینی بازار بلخه... توی طبقها
در مسیر سیل نوروز 98 رو همه با سیل و حادثه به یاد میارن، نوروزی که تعدادی از هموطنان عزیز ما در پی این حوادث طبیعی جان خودشون رو از دست دادند. البته که تقویم ما، پر است از حوادثی که میتوانستند با مدیریتی بهتر هرگز
در قاعده دوازدهم از قواعد چهل گانه جناب شمس تبریزی سخنی زیبا در وصف و حال این روزهای مسافران آمده که چنان هم بی ربط به داستان ما نیست که می فرمایند: عشق سفر است. مسافر این سفر چه بخواهد و چه نخواهد، از سرتاپا
با سلام خدمت همه دوستان عزیز، امیدوارم هر کجا هستین در صحت و سلامت به سر ببرید و با خوندن سفرنامه های من، حس و حال خوب سفر به این نقاط را تجربه کنید. سفرنامه های من شامل این موارد هستند:کوش آداسی، از دریای فیروزه ای
به نام خدا مقدّمات سفر: از چند سال پیش با خودم قرار گذاشتم هر سال یک سفر خارجی بروم. ولی بعد از برگشت از سفر به استان هرمزگان که سفرنامه اش را برای سایت فرستادم. دوست داشتم در کنار عکاسی با موبایلم یک دوربین عکاسی حرفه ای
روزی روزگاری اسپادانا سفرنامه اصفهان؛ دل سپردن به سمفونی معاشقه تاریخ و هنر مقدمه سفرنامه اصفهان، دشوار ترین سفرنامه ای بود که تا به حال نوشته ام. نوشتن از شهری که دنیایی جاذبه را در دل خود جای داده است و هر کدام از این جاذبه ها به
سلام! شما در هر حال مطالعه ی اولین تجربه ی سفرنامه نویسی من هستید. از حدود 7 سال پیش قبل از همه ی سفرهای خارجی و داخلی که داشته ام سفرنامه های بی نظیر و کامل بسیاری از شما عزیزان را مطالعه کرده ام و از
از حدود 10 روز قبل از نوروز 99 تا اواسط فروردین بطور کامل یک قرنطینه واقعی را در خانه تجربه کردیم. آنقدر از آدمها دور بودیم که دیدنِ هر رهگذری در کوچه هم پس از این مدت برای ما اوج خوشحالی بود. با گذر زمان،
سفرنامه دیار کردنشین خداوند در سوره مبارک عنکوبت آیه 20 می فرماید : " قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدا الخلق " ( بگو در زمین سیر کنید و بنگرید که خداوند چگونه آفرینش را به وجود آورده است) سلام ! یه سلام نقره ای خدمت حضور محترم
ابن بطوطه میگه: "ممکن است در آغازِ سفر، شما حرفی برای گفتن نداشته باشید، اما سفر در پایان از شما یک نویسنده می سازد" این روزها سفر رو برای سلامتی خودمان و دیگران به حداقل ترین حالت ممکن رسانده ام و وقتِ آزادم را به مرور خاطرات
کیش شهری بدون چراغ قرمز به نام خداوند جان و خرد با سلام خدمت دوستان و علاقه مندان سایت لست سکند، خوشحالم که دوباره فرصتی دست داد تا بتوانم تجربیات سفر خودرا در اختیار شما عزیزان قرار دهم، امیدوارم این سفرنامه ی هر چند کوتاه بتواند راهنمای
اردیبهشت که میاد همه جای زمین بهشت میشه و کافیه تصمیم بگیری کمی از حاشیه امن خودت خارج بشی و دل رو به طبیعت بسپاری تا از دیدن این همه زیبایی لذت ببری. سال 98 و در پی فرصت 3 روزه ای که دست داد تصمیم
نام و نام خانوادگی : عاطفه حاجی آبادی تاریخ : 1آبان 1399 مقصد : ملایر – نهاوند -کنگاور نام هتل :اقامت در خانه روستایی عنوان سفرنامه: ایزد بانوی آب های روان سلامی به قدمت تاریخ ایران عزیزم به دوستان عزیز لست سکندی ، سفرنامه را با جمله (ایرانم زیباست) شروع
سلام میخوام سفرنامه جزایر قشم و هرمز و هنگام و لارک رو بنویسم. یه سفر فوق العاده به یاد ماندنی و جذاب که فراموش نخواهید کرد. یه مقدمه در مورد سبک سفرمون! سبک سفر من بک پکینگ بود و تمام تجهیزات پخت و پز و شب مانی شامل
به نام ایزد منان روزهای سخت دوام نمی آورند ولی آدم های سخت چرا... خستگی و افسردگی این ایام که خوب میدونید با آدم چه میکنه وادارم کرد به فکر سفر بیوفتم اما نه هر سفری، سفری از جنس طبیعت، سفری مختصر و مفید، سفری ایمن. به
نرگسزارهای جره کازرون رو فقط میشه توی سه هفته اول بهمن ماه دید و اگر دیر بجنبی یکسال باید صبر کنی تا دوباره امکان دیدنش بوجود بیاد... با این تصور من و همسرم به همراه دو فرزندم همه تلاشمان را کردیم که سال 98 به دیدار
عنوان سفرنامه: فیلبند(سفر به بالای ابرها ) نام و نام خانوادگی : عاطفه حاجی آبادی تاریخ : 24مرداد 1399 مقصد : فیلبند آژانس :- نام هتل : بدون اقامت در شب سلامی به نرمی عطر چمن زارها به دوستان عزیز لست سکندی، سفرنامه را با جمله (ایرانم زیباست) شروع میکنم. ایران
22:34 دقیقه, شبِ سه شنبه هفتم مهرماه1399 در دلم شوری افتاده! از صبح امروز در ذهنم این سه کلمه میچرخه: کرونا, پیک سوم, 207 نفر! به این فکر می کنم که کاش هموطنانم جدی می گرفتند از دست رفتنِ آدم ها را! شاید نفر بعدی من باشم... به